ادمه قسمت اول...
روش شناسی در پاسخگویی به شبهات
نکته اول: گسترش تهاجم در عصر حاضر
در عصر حاضر، شیعه با چه مشکلاتی مواجه است؟
در این رابطه، عزیزان تا حدودی مستحضر هستند هجمهای که امروز متوجه شیعه است، در آماری که حضرت آیت الله العظمی سبحانی در کتاب جوان شیعه پاسخ میدهد و در سایت WWW.ISL.ORG.UK آمده است، حدود 40 هزار سایت اینترنتی وهابیت، الان مشغول فعالیت است.
دکتر موسی موسوی ـ نوه حضرت آیت الله العظمی سید ابو الحسن اصفهانی (ره) که 3 سال قبل از به علت سرطان از دنیا رفت و نزدیکانش حتی جرأت مراسم ختم گرفتن برای او را نداشتند و از وجود کثیفش متنفر بودند ـ کتاب الشیعة و التصحیح را نوشته است که در سال 1386 در 8 میلیون نسخه چاپ و در سراسر کشورهای اسلامی به صورت رایگان در اختیار مردم قرار گرفت و خود حضرت آیت الله العظمی سبحانی میفرمود من خودم از رادیو شنیدم که صدام گفته بود:
اگر 8 سال جنگ ما علیه ایران، هیچ فایده نداشت جز اینکه این کتاب چاپ شود، برای ما بس است.
در ایام حج سال 1381 بنا به نقل مجله میقات، شماره 43 به نقل از روزنامه عکاظ، در یک ماه، 10 میلیون و 685 هزار جلد کتاب به 20 زبان زنده دنیا که غالبا ضد شیعی بود، توسط دولت عربستان سعودی میان زائران خانه خدا توزیع شد. بنده هم دو سال پیش که مشرف بودم، روز 11 ذی الحجه که در منا بودیم، معمولا در چادرهای ایرانی، هر روز یک خبرنامه فارسی در 8 صفحه پخش میشد و من هم آن خبرنامه را با خودم آوردم. وزیر فرهنگ [وزیر إعلام] عربستان سعودی در مصاحبهای گفته بود:
در این چند روزی که از حج گذشته، نزدیک 11 میلیون جزوه و سیدی و کاست رایگان در اختیار بیت الله الحرام قرار دادهایم.
90? آنها علیه شیعه است و آوردهاند که شیعه، کافر و مشرک است و قتلش واجب است.
بن جبرین ـ از شخصیتهای برجسته عربستان سعودی و شخصیت شماره دو عربستان سعودی به شمار میرفت و حدود 3 ماه قبل، سرطان گرفت و روی تخت بیمارستانهای آلمان، به جایی رفت که باید میرفت و إن شاء الله خداوند به آنگونه که شایسته است، با او رفتار کند ـ در سایت خود که یکی از پُر بینندهترین سایتها وهابی است، صراحتا میگوید:
بدون شک، شیعیان به 4 دلیل کافر هستند:
1. اعتقاد به تحریف قرآن 2. اعتقاد تکفیر اهلسنت و به نجاست آنان
3. اعتقاد به تکفیر صحابه 4. اعتقاد به غلو در حق حضرت علی (علیه السلام) و فرزندان او
اللؤلؤ المکین من فتاوی فضیلة الشیخ بن جبرین، ص39
عربستان سعودی، دو گروه علمی دارد که وابسته به دولت عربستان سعودی است و اعضاء آن را خود پادشاه عربستان سعودی معین میکند:1. اللجنة الدائمة للإفتاء 2. اللجنة کبار العلماء.
اللجنة الدائمة للإفتاء که همان شورای إفتاء است و در رأسش مفتی أعظم عربستان سعودی، شیخ عبد العزیز بن عبد الله آل شیخ است که 4 سال پیش، بنده با ایشان در طائف مذاکره داشتم و آن را ضبط کردیم و در سایت هم گذاشتهایم. این شورا، در فتاوایشان رسما اعلام کردهاند:
شیعیانی که یا علی و یا حسین و یا حسن میگویند:
فهم مشرکون مرتدون عن الإسلام
هم مشرک هستند و هم مرتد.
فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة و الإفتاء، ج3، ص373
زرقاوی ـ رهبر جهادی افراطی تکفیریون عراق ـ در آخرین سخنرانی که 20 روز قبل از به درک واصل شدنش گفت و در سایتهای مختلف هم هست، این مطلب را گفت:
شیعیان، افعیها و دشمنان در کمین نشسته و عقربهای حیلهگر هستند. تشیع، دینی جدای از اسلام است. شیعیان، قبرها را میپرستند و در اطراف قبور أئمه طواف میکنند و یاران پیامبر را کافر میدانند ... . کسانی که گمان میکنند شیعیان میتوانند میراث تاریخی و کینه سیاه خود را فراموش کنند، در توهم به سر میبرند و این همانند این است که این افراد از مسیحیان بخواهند صلیب کشیدن مسیح را فراموش کنند.
شیخ عبد الرحمان برّاج ـ که موقعیت ممتازی در عربستان سعودی دارد و بعد از فوت بن جبرین، ایشان شخصیت شماره دو عربستان سعودی شد ـ رسما اعلام کرده است:
اگر اهلسنت و وهابیت دارای دولت مقتدری باشند، اولین کاری که میکنند این است که اعلام جهاد علیه شیعه و قتل عام همه شیعه است.
در تاریخ 5 شهریور 1386 در ریاض، شخصیتهای برجسته وهابی، همایشی تشکیل دادند و نتیجهاش این شد:
ما باید از ورود شیعیان به مساجد اهلسنت جلوگیری کنیم. چون شیعیان مشرک هستند و مشرکین نجس هستند و مساجد را متنجس میکنند. شیعیان حق آمدن به زیارت بیت الله الحرام را ندارند. چون قرآن صراحتا اعلام کرده است که مشرکین نجس هستند و نباید اجازه بدهیم کنار بیت الله الحرام بیایند.
من با یکی از سران دانشگاه أم القرای مکه که بحث کردم، میگفت:
یکی از اشکالات اساسی ما به دولت عربستان سعودی این است که به شما اجازه میدهیم به مکه بیائید. شما اهل مکه نیستید و مشرک هستید و آمدن شما به مکه، خلاف شرع است. شما میآیید اینجا تا با ما مسلمانان جنگ کنید.
از قول ملک عبد الله اعلام کردند:
ما در جنگ عراق علیه ایران، 20 میلیارد دلار هزینه کردهایم. برای نجات کویت از حمله و تصرف صدام، 40 میلیارد دلار هزینه کردهایم. آماده هستیم برای جلوگیری از نشر فرهنگ شیعه و سقوط دولت شیعی نوری المالکی در عراق، 250 میلیارد دلار هزینه کنیم.
این، بخشی از عرائض ما بود تا بدانیم امروز در جهان و اطراف ما چه میگذرد. اگر بخواهیم در این زمینه با دوستان بحث کنیم، مثنوی هفتاد من کاغذ نه، هفتصد من کاغذ میشود.
ادامه دارد...
روششناسی در پاسخگویی به شبهات – 1
توسط: دکتر سید محمد حسینی قزوینی
نقل از سایت:http://www.fetrat.com
مقدمه :
نکته اول: این کامپیوتر کوچکی که میبینید [اشاره به نوت بوک خویش]، نزدیک به 120 هزار جلد کتاب را در خود جای داده است. اگر دنبال مطلبی بگردید، حتی فرصت 2 ثانیه معطل شدن را به شما نمیدهد. در کمتر از 2 ثانیه، جواب میدهد و آدرس مطلب مورد نظر خود را با جلد و صفحه به شما میدهد. اینچنین امکاناتی در گذشته در اختیار بزرگان ما نبود. الان بعضی دوستان از کشورهای مختلف، سیدیهایی را در اختیار ما قرار دادهاند که بیش از 60 هزار جلد کتاب را در خود جای داده است. در سایتهای مختلف هم میلیونها جلد کتاب وجود دارد.
نکته دوم: هجمهای که امروز علیه شیعه است، در تاریخ سابقه ندارد. مخالفین و دشمنان ما، در رأسشان وهابیت، در راستای مخدوش کردن فرهنگ شیعه از تمام امکاناتی و ظرفیتها استفاده میکنند. کتابهایی که علیه شیعه نوشته میشود، یک پانصدم آن، علیه کفر و مادّیگری و صهیونیسم نوشته نمیشود. گویا در کشورهای اسلامی، خطر تشیع از خطر کفر بیشتر است. در کشورهای خلیج فارس و عربستان سعودی و سوریه و لبنان و اردن که داعیه اسلامی دارند، ببینید چقدر کتاب علیه شیعه نوشتهاند و چقدر کتاب علیه کمونیست و مادّیگری و صهیونیسم نوشته میشود.
نکته سوم: ما در طول این 15 قرن، به ویژه در این 30 سالی که فرصت طلائی در اختیار ما قرار گرفت، آنگونه که انتظار میرفت، برای اهل بیت (علیهم السلام) کار نکردیم و نیروی ورزیدهای که بتواند در برابر مخالفین مقاومت کند و پاسخگو باشد، تربیت نکردیم.
دو سال قبل، از یکی از شبکههای ماهوارهای شناسنامهدار وهابی و ضد شیعه به نام المستقلة که عمدتا از طریق عربستان سعودی ساپورت میشود، رئیس شبکه، آقای هاشمی به من زنگ زد و گفت ما میخواهیم در رابطه با امام صادق (علیه السلام)، رئیس مذهب شیعه، مناظرات ماهوارهای برگزار کنیم و وهابیها، چند نفر را معرفی کردند و هر کس را که حوزه علمیه قم صلاح میبیند، معرفی کند تا ما چند جلسه در رابطه با آثار امام صادق (علیه السلام) و حیات و تراث ایشان بحث داشته باشیم. من هم خدمت حضرت آیت الله العظمی سبحانی آمدم و مطلب را گفتم که همچنین فرصتی پیش آمده است و رسما از ما درخواست کردند نیرویی به لندن بفرستیم تا با وهابیت در رابطه با امام صادق (علیه السلام) مناظره داشته باشیم. ایشان هم استقبال کرد. گفتم آنها برای برگزاری مناظره، هزینهای حدود هفتاد میلیون هم از ما خواستهاند. وقتی با بعضی از دوستان صحبت کردیم، در مدت یک هفته، آن هفتاد میلیون تومان را آماده کردیم و به حضرت آیت الله العظمی سبحانی گفتم پولش آماده است و آماده کردن نیرویش با شماست. با حضرت آیت الله میلانی جلسه داشتیم و حضرت آیت الله العظمی سبحانی و کورانی و دیگران هم بودند و یکی از اساتید عربزبان را انتخاب کردند و بنده هم رفتم بلیط رفت و برگشت سفر به لندن را به مبلغ800 هزار تومان خریدم. حضرت آیت الله العظمی سبحانی فرمودند قبل از اینکه این بزرگوار برود، ما باید با ایشان صحبت بکنیم و ببینیم آیا میتواند؟ ما هم در این زمینه تلاش کردیم و تمام سوالاتی را که آنها میخواستند در این مناظره بپرسند، آماده کردیم و در اختیار آنها قرار دادیم. به منزل حضرت آیت الله العظمی میلانی رفتیم و ایشان هم چند سوال از این بزرگوار کردند و دیدیم نسبت به ایشان سرد شدند و فرمودند استخاره کنیم و اگر کسی را نفرستیم، بهتر از این است که ایشان را بفرستیم و آبروی حوزه برود. استخاره کردیم و خیلی بد آمد. ما هم با یک دنیا بغض و چشمانی اشکآلود، رفتیم بلیطها را پس دادیم.
عزیزان! این مصیبت و مشکل ماست.
روزی حضرت آیت الله العظمی سبحانی منزل ما بود و پخش زنده شبکه المستقلة را میدیدیم که یکی از وهابیها را از ریاض فرستاده بودند که پاسخگویی به شبهات ابنتیمیه داشته باشد. یک نفر زنگ زد و شبهه را مطرح کرد و آن وهابی هم با ذکر نام کتاب و جلد و صفحه، سوال را زیبا پاسخ داد. نفراتی دیگر از آمریکا و بغداد و بحرین زنگ زدند و جواب داد و خیلی حضور ذهن دقیقی داشت و با ذکر جلد و صفحه، پاسخ میداد. حضرت آیت الله العظمی، محکم روی زانوی خود زد و به من فرمود:
آیا ما توانستهایم در حوزه، مانند ایشان را تربیت کنیم که در ماهواره، به این شکل از اهل بیت (علیهم السلام) دفاع کند.
من، آن لحظه و احساسات حضرت آیت الله العظمی سبحانی را به هیچوجه فراموش نمیکنم که با یک احساساتی این تعبیر را فرمودند که رگهای من به لرزه افتاده بود.
لذا، عزیزان! اعتراف به کوتاهی، خودش نوعی شجاعت است. توجه داشته باشید که در طول این 30 سال، حتی در مراکز تخصصی هم نیروی توانمندی که بتواند در عرصه بین المللی و ماهواره و اینترنت، از اهل بیت (علیهم السلام) دفاع کند، نتوانستهایم تربیت کنیم یا به فکرش نبودیم. اگر کسی به صورت خودجوش، مسائلی را انجام داد، مربوط به خودش بود. وگرنه، برنامهریزیای که بتوانیم نیروهای ورزیدهای را برای بحث و مناظره و پاسخگویی به شبهات مطرح کنیم، اینچنین مرکزی را در طول این 30 سال، بنده نشنیدهام که داشته باشیم و خبر ندارم.
ادامه دارد....
میدونید خدا هم می خندد؟؟؟!!!!....
ابن تیمیه مى گوید: هر شب هر طور که بخواهد به آسمان دنیا فرود مى آید، و مى گوید: آیا کسى هست که مرا بخواند و من اجابتش کنم، و طالب مغفرتى هست که او را ببخشم ... خدا این کار را تا طلوع فجر انجام مى دهد.و پس از نقل مطلب فوق مى نویسد: «فمن أنکر النزول أو تأوّل فهو مبتدع ضالّ» (هر کس فرود آمدن خدا را به آسمان دنیا انکار یا توجیه کند بدعتگذار و گمراه است (( مجموعة الرسائل الکبرى، رساله یازدهم: 451. )).
«ابن بطوطه» در سفرنامه خود مى نویسد: «ابن تیمیّه» درمسجد جامع دمشق که من حضور داشتم، بر بالاى منبر گفت: «إنّ اللّه ینزل إلى السماء الدنیا کنزولی هذا» (خداوند به آسمان دنیا فرود مى آید، همچنان که من از پلّه این منبر فرود مى آیم)، سپس یک پلّه پایین آمد، «ابن الزهراء» از فقهاء مالکى اعتراض کرد، و اظهارات وى را به اطلاع ملک ناصر رساند، وى دستور داد تا او را زندانى کردند، و در زندان از دنیا رفت. (( رحلة ابن بطوطة: 113. )).
ابن تیمیه در رساله «عقیدة الحمویّة» مى نویسد: خداوند مى خندد، و روز قیامت در حال خنده بر بندگان خود تجلّى مى کند (( مجموعة الرسائل الکبرى، رساله یازدهم: 451. )).
بخارى از ابو هریرة از قول یکى از صحابه نقل مى کند که از مهمانى پذیرائى کرده بود، به محضر پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم)رسید و حضرت فرمود: «ضحک اللّه اللیلة». خداوند شب گذشته به خاطر پذیرائى تو از مهمان، خندید (صحیح بخاری، ج 4، ص 226، کتاب المناقب، باب مناقب الأنصار)).
بخارى در صحیح خود از ابو هریر نقل کرده که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمود: «یضحک اللّه إلى رجلین یقتل أحدهما الآخر فکلاهما یدخل الجنّة» خداوند مى خندد بر دو نفرى که همدیگر را مى کشند و هر دو وارد بهشت مى شوند (( صحیح بخاری، ج 3، ص 210، کتاب الجهاد مناقب، باب وجوب النفیر، صحیح مسلم، ج 6، ص 40، کتاب الإمارة، باب بیان الرجلین یقتل أحدهما الآخر. )). 1. خدا به جز ریش و عورت همه چیز دارد: 2. خدا صورتی بدون مو و موهایی فرفری دارد: 3. خدایی که بر پشت پشه سوار می شود: 4. خدایی که نمی تواند هرجا باشد! 5. خدا را در آن دنیا می توان با چشم دید: 6. خدایی که از عرش به زیر می آید: 7. خدایی که می خندد:
....موفق باشید
خداوند بالاى عرش قرار گرفته!!!
از هیأت عالى افتاى سعودى پرسیده شده: از نظر شرعى حکم کسى که معتقد است که خداوند همه جا وجود دارد چیست؟ و چگونه مى شود به او پاسخ داد؟
هیأت جواب داد: عقیده اهل سنّت این است که خداوند بالاى عرش قرار گرفته، و در درون جهان نیست بلکه خارج از این عالم مى باشد.
ودلیل بر علوّ خداوند و بالا بودن او از مخلوقات، همان نزول قرآن از طرف اوست، ومسلّم است که نزول همواره از بالا به پایین صورت مى گیرد، همانطورى که در قرآن نیز آمده است: (وَأَنزَلْنَآ إِلَیْکَ الْکِتَـبَ بِالْحَقِّ ...): ما قرآن را به سوى تو به حق نازل نمودیم. تا آنجا که مى نویسند: رسول گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم) از کنیزى که مى خواستند آزاد نمایند پرسید: خداوند کجاست؟ پاسخ داد: در آسمان ها است. حضرت پرسید: من، چه کسى هستم؟ پاسخ داد: پیامبر خدا.
آنگاه حضرت به صاحب آن کنیز فرمود: او شخص با ایمانى است، و مى توانى وى را در راه خدا آزاد نمایى.( مسند أحمد (3/4، 68، 73) والبخاری (فتح الباری) برقم 3344، 4351، ومسلم برقم 1064.)
و همچنین رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: من امین کسى هستم که در آسمان هاست، و اخبار آسمان هر صبح و شب به اطلاع من مى رسد.
آن گاه هیأت عالى افتاى سعودى مى نویسد: «من اعتقد أنّ اللّه فی کلّ مکان فهو من الحلولیّة، ویردّ علیه بماتقدّم من الأدلّة على أنّ اللّه فی جهة العلوّ، وأنّه مستو على عرشه، بائن من خلقه، فإن انقاد لما دلّ علیه الکتاب والسنّة والإجماع، وإلاّ فهو کافر مرتدّ عن الإسلام».
هر کس معتقد باشد که خداوند همه جا هست، قائل به حلول و دخول خداوند در درون عالم شده، باید به چنین فردى با دلیل ثابت کرد که خداوند بر بالاى عرش قرار دارد، و خارج از جهان مى باشد، و اگر نپذیرفت او کافر و مرتدّ و خارج از اسلام است.( فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمیّة والإفتاء: 3/216 ـ 218.)
واضح و مبرهن است که این ویژگی ماده است که اگر در جایی باشد نمی تواند در آن واحد در جای دیگر باشد واین در حالی است که خداوند متعال صریحا در قران می فرماید:
وَ هُوَ الَّذی فِی السَّماءِ إِلهٌ وَ فِی الْأَرْضِ إِلهٌ وَ هُوَ الْحَکیمُ الْعَلیمُ (زخرف 84)
ترجمه:اوست که هم در آسمان خداست و هم در زمین خداست و حکیم و داناست.
براستی اگر خدا بر روی زمین نیست و فقط در آسمان است چگونه خدایی می کند ؟!
در کتاب «منهاج السنّة» که در ردّ کتاب «منهاج الکرامة» علاّمه حلّى نوشته است مى گوید:
عموم منسوبین به اهل سنّت براى اثبات رؤیت خدا اتّفاق دارند واجماع سلف براین است که ذات احدیّت را در آخرت با چشم مى توان دید ولى در دنیا نمى توان دید (( مختصر منهاج السنّة: 2/240. )).
هنوز هم ادامه داره حتما بخونش...
مطالبی دیگر در مورد خدای وهابیت:
وهابیون در حقیقت مشرکانی بی شرم هستند که خود را مروجان توحید ناب اسلامی معرفی می نمایند و از سویی دیگر رهروان حقیقی سنت رسول الله (ص) اعم از شیعه و سنی را مشرک پنداشته و هیچ مخالفتی را برنمی تابند و آن را پاسخ نمی دهند جز با قتل و مهدور الدم دانستن مسلمانان!
ابو بکر ابن عربى مى گوید: فردى که مورد وثوق من بود نقل کرد که ابو یعلى، امام و پیشواى ابن تیمیه(پدر فکری و معنوی وهابیت که محمد ابن عبدالوهاب متاثر از او بود) مى گوید: در باره خدا هر عضوى را جز ریش و عورت اثبات خواهم کرد: «إذا ذکر اللّه تعالى وما ورد من هذه الظواهر فی صفاته، یقول: ألزمونی ماشئتم فإنّی ألتزمه، إلاّ اللحیة والعورة»
(( العواصم من القواصم: 210، الطبعة الحدیثة: 2/283، دفع شبه التشبیه بأکف التنزیه لابن الجوزی: 95، 130 ـ الهامش. )).
ابو یعلى از ابن عباس نقل کرده که پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: «رأیت ربی عز وجل، شاب أمرد جعد قطط، علیه حلیة حمراء». خداوند را به صورت نوجوانى دیدم که هنوز موى صورتش در نیامده، سرش پرمو، پیچ پیچ (فرفرى) و داراى زیور و آلات سرخ بود. ابو یعلى در کتاب دیگرش گفته: ابوزرعه دمشقى این روایت را صحیح شمرده ... و أحمد بن حنبل گفته: «هذا حدیث رواه الکبّر عن الکبّر، عن الصحابة عن النبی(صلى الله علیه وآله وسلم) ، فمن شک فی ذلک أو فی شیء منه فهو جهمیّ لا تقبل شهادته ولا یسلّم علیه، ولا یُعاد فی مرضه».
این حدیث را بزرگان از بزرگان از صحابه روایت کرده اند و هر کس در صحت این روایت شک نماید او جهمى و شهادت او پذیرفته نیست، سلام نباید به او داد و به هنگام مریضى از وى نباید عیادت کرد (( طبقات الحنابلة: ج3 ص81 ج 82، ط ج مکتبة العبیکان، مکة المکرمة ج جامعة أم القرى.إبطال التأویلات لأبی یعلى: ج1 ص141، ط1 ج مکتبة دار الإمام الذهبی الکویت، 1410 هـ.، إبطال التأویلات: ج1 ص145. )).
«ولو قد شاء لاستقرّ على ظهر بعوضة فاستقلّت به بقدرته ولطف ربوبیّته فکیف على عرش عظیم»
اگر خداوند بخواهد با قدرت خویش مى تواند بر پشت یک پشه اى هم قرار گیرد، پس چگونه نتواند بر روى عرش استقرار بیابد.(( التأسیس فی ردّ أساس التقدیس: ج 1 ص568
بخوانید حالا حالاها ادامه دارد....