سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ چون خبر غارت بردن یاران معاویه را بر أنبار شنید خود پیاده به راه افتاد تا به نخیله رسید . مردم در نخیله بدو پیوستند و گفتند اى امیر مؤمنان ما کار آنان را کفایت مى‏کنیم . امام فرمود : ] شما از عهده کار خود بر نمى‏آیید چگونه کار دیگرى را برایم کفایت مى‏نمایید ؟ اگر پیش از من رعیت از ستم فرمانروایان مى‏نالید ، امروز من از ستم رعیت خود مى‏نالم . گویى من پیروم و آنان پیشوا ، من محکومم و آنها فرمانروا . [ چون امام این سخن را ضمن گفتارى درازى فرمود که گزیده آن را در خطبه‏ها آوردم ، دو مرد از یاران وى نزد او آمدند ، یکى از آن دو گفت : من جز خودم و برادرم را در اختیار ندارم ، اى امیر مؤمنان فرمان ده تا انجام دهم امام فرمود : ] شما کجا و آنچه من مى‏خواهم کجا ؟ [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :0
بازدید دیروز :5
کل بازدید :20672
تعداد کل یاداشته ها : 14
103/1/30
9:37 ع

 

http://www.11moharram.com/portal/images/stories/naji/749.jpg

 

بعضی وقت‌ها خود أئمه (علیهم السلام) هم متصدی پاسخگویی بودند. روایات متعددی در این زمینه در کافی و رجال کشی و کتاب‌های دیگر داریم. یک نمونه‌اش این روایت است:

... بلغنی أنک عالم بکل ما تسأل عنه فصرت إلیک لأناظرک. فقال أبو عبد الله علیه السلام: فیما ذا؟ قال: فی القرآن و قطعه و إسکانه و خفضه و نصبه و رفعه. فقال أبو عبد الله علیه السلام: یا حمران! دونک الرجل، فقال الرجل: إنما أریدک أنت لا حمران! فقال أبو عبد الله علیه السلام: إن غلبت حمران فقد غلبتنی، فأقبل الشامی یسأل حمران حتى ضجر و مل و عرض و حمران یجیبه، فقال أبو عبد الله علیه السلام: کیف رأیت یا شامی؟! قال: رأیته حاذقا ما سألته عن شئ إلا أجابنی فیه. فقال أبو عبد الله علیه السلام: یا حمران! سل الشامی، فما ترکه یکشر. فقال الشامی: أرأیت یا أبا عبد الله أناظرک فی العربیة، فالتفت أبو عبد الله علیه السلام فقال: یا أبان بن تغلب! ناظره، فناظره فما ترک الشامی یکشر. قال: أرید أن أناظرک فی الفقه، فقال أبو عبد الله علیه السلام: یا زرارة! ناظره، فما ترک الشامی یکشر. قال: أرید أن أناظرک فی الکلام، فقال: یا مؤمن الطاق! ناظره، فناظره فسجل الکلام بینهما، ثم تکلم مؤمن الطاق بکلامه فغلبه به. فقال: أرید أن أناظرک فی الإستطاعة، فقال للطیار: کلمه فیها، قال: فکلمه، فما ترک یکشر. فقال: أرید أناظرک فی التوحید، فقال لهشام بن سالم: کلمه، فسجل الکلام بینهما ثم خصمه هشام. فقال: أرید أن أتکلم فی الإمامة، فقال لهشام بن الحکم: کلمه یا أبا الحکم، فکلمه ما ترکه یرتم و لا یحلی و لا یمر. قال: فبقی یضحک أبو عبد الله علیه السلام حتى بدت نواجده. فقال الشامی: کأنک أردت أن تخبرنی أن فی شیعتک مثل هؤلاء الرجال؟ قال: هو ذلک.

مردی شامی خدمت امام صادق (علیه السلام) می‌آید و قصد مناظره دارد. حضرت می‌فرماید: در چه موضوعی می‌خواهی مناظره کنی؟ گفت: در رابطه با ادبیات عرب. حضرت به حمران بن أعین می‌فرماید بلند شو و با او مناظره کن. مرد شامی اعتراض می‌کند که می‌خواهد با ایشان مناظره کند، نه با سایرین. حضرت می‌فرماید: اگر بر حمران غلبه کردی، بر من غلبه کرده‌ای. حمران در همان اوائل بحث، مرد شامی را مغلوب می‌کند. مرد شامی می‌گوید: می‌خواهم در لغت عربی مناظره کنم. حضرت به أبان بن تغلب می‌فرماید بلند شو و با او مناظره کن. أبان با او مناظره می‌کند و مغلوب می‌کند. مرد شامی می‌گوید: می‌خواهم در فقه مناظره کنم. حضرت به زراره می‌فرماید بلند شو و با او مناظره کن. زراره با او مناظره می‌کند و مغلوب می‌کند. مرد شامی می‌گوید: می‌خواهم در کلام و عقائد مناظره کنم. حضرت به مومن الطاق می‌فرماید بلند شو و با او مناظره کن. مومن الطاق با او مناظره می‌کند و مغلوب می‌کند. مرد شامی می‌گوید: می‌خواهم در استطاعت مناظره کنم. حضرت به طیار می‌فرماید بلند شو و با او مناظره کن. طیار با او مناظره می‌کند و مغلوب می‌کند. مرد شامی می‌گوید: می‌خواهم در توحید مناظره کنم. حضرت به هشام بن حکم می‌فرماید بلند شو و با او مناظره کن. هشام بن سالم با او مناظره می‌کند و مغلوب می‌کند. مرد شامی می‌گوید: می‌خواهم در امامت مناظره کنم. حضرت به هشام بن حکم می‌فرماید بلند شو و با او مناظره کن. هشام بن حکم با او مناظره می‌کند و مغلوب می‌کند و چنان عرصه را بر او تنگ می‌کند که مرد شامی حتی توان فرو بردن آب دهان را هم ندارد ... . مرد شامی به حضرت می‌گوید: آیا می‌خواستی اینها را به رخ من بکشی که این‌چنین نیروهایی داری؟ حضرت می‌فرماید: بله.

بحار الأنوار للعلامة المجلسی، ج47، ص407 ـ رجال الکشی، ص275، شماره474

ببینید حمران به کجا رسیده است که اگر بر حمران غلبه شد، مانند این است که بر امام صادق (علیه السلام) غلبه شده است. آیا ما توانسته‌ایم خود را به این مرحله برسانیم که آقا حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به وجود ما افتخار کند و وقتی پرونده ما به دستش می‌رسد، کارهای ما را ببیند و قلب مقدسش مسرور شود؟

من از دوستان تقاضا داریم این روایت را چندین مرتبه مطالعه کنند تا بدانند امام صادق (علیه السلام) چه کرده است؟

این مرد که آمده با امام صادق (علیه السلام) مناظره کند و خبر پیروزی خود را برای مردم شام نقل کند، آخرین جمله‌اش این است:

فقال الشامی: إجعلنی من شیعتک و علمنی؟ فقال أبو عبد الله علیه السلام لهشام: علمه، فإنی أحب أن یکون تلماذا لک.

مرد شامی می‌گوید: آیا می‌توانم از شیعیان و شاگردان شما باشم تا از علم شما استفاده کنم؟ حضرت به هشام بن حکم می‌فرماید که او را آموزش بده ... .

اگر دیده باشید، بعد از بازی فوتبال، مربی فیلم بازی را برای بازیکنان نمایش می‌دهد و عیوب و اشتباهات و نقطه ضعف و قوّت افراد را ذکر می‌کند. امام صادق (علیه السلام) هم بعد از مناظره، به تک تک شاگردانش تذکر می‌دهد که در فلان‌جا اشتباه کردی و باید این کار را می‌کردی و وقتی به هشام می‌رسد، این تعبیر را دارد:

یا هشام! ... مثلک فلیکلم الناس، إتق الزلة و الشفاعة من ورائک.

مانند تو باید با اینها مناظره کند. برو جلو که دعای خیر ما پشت سر توست.

خدا می‌داند که وقتی انسان این را می‌خواند، می‌خواهد بال در بیاورد و اشک شوق از چشمش سرازیر شود.

این روش أئمه (علیهم السلام) بوده است.

إن شاء الله در جلساتی آتی، برای بیان روش‌هایی که در پاسخگویی به شبهات و آداب مناظره به ذهن‌مان می‌رسد، در خدمت‌تان هستیم.

درادامه قسمت دوم را می خوانید...

 


91/4/21::: 9:5 ص
نظر()
  
  

  

نکته چهارم: ارزش پاسخگویی به شبهات از دیدگاه أئمه (علیهم السلام)

در این مورد هم روایات متعددی داریم. مثلا امام حسین (علیه السلام) می‌فرماید:

فضل کافل یتیم آل محمد المنقطع عن موالیه الناشب فی رتبة الجهل یخرجه من جهله و یوضح له ما اشتبه علیه على فضل کافل یتیم یطعمه و یسقیه، کفضل الشمس على السها.

کسی که یتیم آل محمد را از شبهات رهایی دهد و او را از جهالت خارج کند، ارزشش بالاتر است از کسی که یتیم‌ها را آب و غذا می‌دهد و همانند برتری خورشید بر ستارگان کم‌نور است.

الإحتجاج للشیخ الطبرسی، ج1، ص7

مشهورترین روایت، روایت امام صادق (علیه السلام) است که می‌فرماید:

علماء شیعتنا مرابطون فی الثغر الذی یلی إبلیس و عفاریته، یمنعونهم عن الخروج على ضعفاء شیعتنا و عن أن یتسلط علیهم إبلیس و شیعته و النواصب، ألا فمن انتصب لذلک من شیعتنا کان أفضل ممن جاهد الروم و الترک و الخزر ألف ألف مرة، لأنه یدفع عن أدیان محبینا و ذلک یدفع عن أبدانهم.

علماء شیعیان ما، مرزبانانی هستند که از حدود عقائد اسلامی و شیعی، پاسداری می‌کنند. ... ، کسی که متصدی پاسخگویی به شبهات ابلیس و عفریت‌ها باشد، ارزشش یک میلیون برابر بیشتر از رزمنده‌ای است که در میدان حق علیه باطل تلاش می‌کند. زیرا علماء از ادیان محبین ما دفاع می‌کنند و آن سربازان از بدن‌های آنها.

الإحتجاج للشیخ الطبرسی، ج1، ص8

امام عسگری (علیه السلام) وقتی می‌شنود اسحاق کندی ـ فیلسوف عراقی ـ نسبت به قرآن، شبهاتی دارد، به افرادی که با او مرتبط هستند، می‌فرماید:

أما فیکم رجل رشید یردع استأذکم الکندی عما أخذ فیه من تشاغله القرآن؟

آیا در میان شما، جوان رشیدی نیست تا این شبهات استادتان را نسبت به قرآن جواب بدهد؟

بحار الأنوار للعلامة المجلسی، ج10، ص392

چه جمله تندی؟! اگر با این هجمه‌های شدید، آقا امام زمان (علیه السلام) این‌گونه به ما خطاب کند، چه جوابی داریم؟

ادامه دارد....


91/4/11::: 10:53 ص
نظر()
  
  

 

http://www.yjc.ir/files/fa/news/1391/3/1/989_595.jpg

ادامه مطلب قبلی...

یکی از حضار:

در مقابل این روایات، روایت صنمی قریشی است.

استاد:

صنمی قریش که سند ندارد. اگر شما برای این روایت، سند صحیح بیاورید، من یک میلیون تومان به شما جایزه می‌دهم. ما روایات زیادی داریم که عده‌ای از عمال بنی‌امیه و بنی‌عباس، کارشان این بود که مطالبی را از زبان أئمه (علیهم السلام) در جامعه پخش کنند و مردم را نسبت به أئمه (علیهم السلام) بدبین کنند. در کتاب کافی، روایتی از قول امام صادق (علیه السلام) آمده که نهی می‌کند از معامله با کردها و می‌فرماید:

لا تخالطوهم، فإن الأکراد حی من أحیاء الجن، کشف الله عنهم الغطاء، فلا تخالطوهم.

با کردها معامله نکنید، چون آنها گروهی از أجنه هستند که ... .

الکافی للشیخ الکلینی، ج5، ص158

یکی از اساتید در منزل ما بود و گفتم: همین روایت را در سنندج در بالای منبر می‌گویید؟ گفت: اگر بگویم، در بالای منبر گردن مرا می‌زنند.

اخلاق أئمه (علیهم السلام) دست ماست. اینها رحمة للعالمین هستند.

لا فخر للعرب علی العجم و لا للأبیض علی الأسود إلا بالزهد و التقوی.

اینها بهترین عامل به قرآن هستند. آن وقت این‌گونه بگویند:

لا تخالطوهم، فإن الأکراد حی من أحیاء الجن، کشف الله عنهم الغطاء، فلا تخالطوهم.

با کردها معامله نکنید؛ چون ... .

لا تناکحوا الزنج والخزر فإن لهم أرحاما تدل على غیر الوفا

با شمالی‌ها ازدواج نکنید؛ زیرا ... .

وسائل الشیعة للعاملی، ج14، ص55

و لا تساکنوا الخوز و لا تزوجوا إلیهم فإن لهم عرقا یدعوهم إلى غیر الوفاء.

در خوزستان زندگی نکنید و با آنها ازدواج نکنید؛ زیرا ... .

وسائل الشیعة للعاملی، ج14، ص55

نسبت به هر کدام از قبائل، یک روایتی را نقل کرده‌اند. مرحوم مامقانی (ره) در رابطه با روایت أکراد، در مورد یکی از راویانش می‌گوید:

او عامل بنی‌امیه بود و روایت جعل می‌کرد و از قول امام صادق (علیه السلام) در میان مردم منتشر می‌کرد تا مردم را به ایشان بدبین کند.

ما از این روایات زیاد داریم. لذا امیر المومنین(علیه السلام) می‌فرماید:

إذا حدثتم بحدیث فأسندوه إلى الذی حدثکم، فإن کان حقا فلکم وإن کان کذبا فعلیه.

هر حدیثی که نقل می‌کنید، سندش را بیان کنید، اگر حق بود ... .

الکافی للشیخ الکلینی، ج1، ص52

هم‌چنین می‌فرماید:

همة السفهاء الروایة و همة العلماء الدرایة.

همت سفهاء، نقل روایت است و همت علماء، حدیث‌شناسی است.

بحار الأنوار للعلامة المجلسی، ج2، ص160

این، تندترین روایت در شناختن حدیث است.

مضافا که ما نمی‌خواهیم بحث تبرّی را ردّ کنیم. به تعبیر حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی که می‌فرماید:

بدون تبرّی، تولّی محقق نمی‌شود. اگر لا إله نگویید، إلا الله معنا ندارد.

مگر مشرکین مکه، الله نمی‌گفتند؟:

وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى یُؤْفَکُونَ

(سوره عنکبوت/آیه61)

آنها هم الله می‌گفتند. ولی در کنارش هم بت‌ها را می‌پرستیدند:

مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى

(سوره زمر/آیه3)

وَ یَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ

(سوره یونس/آیه18)

لذا، بحث تبرّی و تولّی، بحثی است که اگر بالای منبر و در ماهواره یا در اینترنت بخواهیم بیان کنیم، نباید به مردم بگوییم که چنین و چنان کنند. امام صادق (علیه السلام) هم اگر لعن داشت، مخفیانه بود. در کافی با سند ضعیف و در تهذیب الأحکام با سند صحیح آمده است:

سمعنا أبا عبد الله (علیه السلام) و هو یلعن فی دبر کل مکتوبة أربعة من الرجال و أربعا من النساء.

الکافی للشیخ الکلینی، ج3، ص342 ـ تهذیب الأحکام للشیخ الطوسی، ج2، ص321

یعنی بعد از هر نماز، نه در همه جا.

امیر المومنین (علیه السلام) در قنوت خود، معاویه و عمرو بن عاص را لعنت می‌کرد، نه در بالای منبر.

بنده هم خودم قبل از بحث‌ها و مناظرات، 100 صلوات برای حضرت فاطمه زهراء (سلام الله علیها) می‌فرستم و آن تبرّی مشهور را انجام می‌دهم و سپس وارد بحث و مناظره می‌شوم و هیچ شبهه‌ای هم در موفقیت ندارم. اینها در جلسات خصوصی ما است. گمان نمی‌کنم هیچ سنی‌ای مخالف با تبرّی از أعداء اهل بیت (علیهم السلام) به طور کلی باشد. چون بحث مودّت اهل بیت (علیهم السلام) و تبرّی از أعداء اهل بیت (علیهم السلام)، مسئله قرآنی است و مودت اهل بیت (علیهم السلام)، أجر رسالت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار داده شد است.

امیر المومنین (علیه السلام) در خطبه شقشقیه هم فحاشی ندارد. همه قضایا را مطرح می‌کند و بیان می‌‌کند که خلفاء، چنین و چنان کردند.

البته امیر المومنین (علیه السلام) با افراد خشن، برخورد تندی دارد، ولی باز هم برخورد با آنها، شاخصه‌هایی دارد که از این باب است:

فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ

(سوره توبه/آیه12)

در روایات متعددیداریم که امیر المومنین (علیه السلام) نسبت به خلفاء و بعضی از صحابه، انتقادات تندی دارد، ولی فحاشی ندارد. 

ادامه دارد...


  
  

ادامه رهنمود أئمه (علیهم السلام)  وبرخی از علماءدین در برخورد با مخالفان

http://www.porsojoo.info/files/images/DSC04164.JPG

ادامه...

نکته اساسی این است که مرحوم شیخ صدوق (ره) این روایت را در کتاب الإعتقادات فی دین الإمامیة آورده است.

البته این را هم توجه داشته باشید که واژه‌های سبّ و شتم و لعن با یکدیگر فرق دارند. لعن، واژه قرآنی است و حدود 38 مورد در قرآن ذکر شده است در مورد لعن شیطان، یهود، نصاری، کفار و ظالم، حتی لعن دروغ‌گو و غیره. چون لعن، طلب دعا از خداوند است که رحمتش را از کسی دور کند. در روایات داریم که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) عده‌ای را لعن کرده است. حتی در خود صحیح بخاری و صحیح مسلم است که زنان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جلوی چشم ایشان، از این الفاظ بیان می‌کردند و خود عمر و ابوبکر و عثمان هم تعدادی از صحابه را لعن می‌کردند. واژه لعن، یک واژه قرآن و اسلامی است. ولی شتم و سبّ، فحش و ناسزا هستند که کار اوباش و اراذل است. در تمام قرآن، فقط یک آیه درباره سبّ آمده است و آن هم نهی است:

وَ لَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ

(سوره انعام/آیه108)

امیر المومنین(علیه السلام) در مورد معاویه و یارانش که در سال 8 هجرت، در فتح مکه مسلمان شدند، می‌فرماید:

فوالذی فلق الحبة و برأ النسمة! ما أسلموا و لکن استسلموا و أسروا الکفر، فلما وجدوا أعوانا علیه أظهروه.

نهج البلاغه، خطبه16

ولی وقتی می‌بیند به ایشان فحش می‌دهند، امیر المومنین(علیه السلام) می‌فرماید:

إنی أکره لکم أن تکونوا سبابین و لکنکم لو وصفتم أعمالهم و ذکرتم حالهم کان أصوب فی القول و أبلغ فی العذر و قلتم مکان سبکم إیاهم.

من دوست ندارم که حتی به معاویه، فحش و ناسزا بدهید. به جای آن، جنایات و اعمال او را برای مردم بگویید که هم گیراتر است و هم آنها نمی‌توانند شما را متهم کنند.

نهج البلاغه، خطبه206

در این زمینه، روایات متعددی داریم. راوی می‌آید خدمت امام صادق (علیه السلام) و می‌گوید:

 

کیف ینبغی لنا أن نصنع فیما بیننا و بین قومنا و بین خلطائنا من الناس ممن لیسوا على أمرنا؟ قال: تنظرون إلى أئمتکم الذین تقتدون بهم، فتصنعون ما یصنعون، فوالله إنهم لیعودون مرضاهم و یشهدون جنائزهم و یقیمون الشهادة لهم و علیهم و یؤدون الأمانة إلیهم.

برخورد ما با اهل‌سنت چگونه باشد؟ حضرت فرمود: به ائمه‌تان نگاه کنید که چه رفتاری انجام می‌دهند، شما هم همان را انجام بدهید. به خدا قسم! از مریضان آنها عیادت می‌کنند و به تشییع جنازه آنها می‌روند و اگر لازم داشته باشند، در دادگاه، له یا علیه آنها شهادت می‌دهند و امانت آنها را به خودشان برمی‌گردانند.

الکافی للشیخ الکلینی، ج2، ص636

این مطلب ادامه دارد....


  
  

 

http://molamali.ir/wp-content/uploads/2012/05/sonnat.jpg

ادامه رهنمود أئمه (علیهم السلام) در برخورد با مخالفان

کسی ناسزا می‌گوید که حرفی برای زدن نداشته باشد. شیعه افتخار می‌کند که مذهبش برخاسته از متن قرآن و منطبق با سنت راستین نبی مکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است. چه نیازی به فحش و اهانت داریم؟!

دو هفته قبل که در مشهد بودم، یکی از علماء می‌گفت:

در ماه رمضان به پاکستان رفته بودم. در یکی از مساجد که منبر می‌رفتم، حدود 200 نفر از علماء، پای منبر من حاضر می‌شدند و جلسات خوبی هم بود. استقبالی که سنی‌ها از این جلسات داشتند، بیش از شیعیان بود. در یکی از شب‌ها، مسئولین مسجد، یک کلیپ از دانشمند اصفهانی پخش کردند و این باعث شد تمام سنی‌ها از مسجد خارج شوند و تا آخر ماه رمضان به مسجد نیایند و شیعیان هم از ترس ترور و انفجار، همیشه بعد از نماز، مدتی صحبت می‌کردیم و سریعا از مسجد خارج می‌شدیم و مسجد را می‌بستیم. این کلیپ باعث شد زحمات ما در این شب‌ها هدر برود و تمام شیعیان را در معرض ترور قرار بگیرند.

من نمی‌دانم این آقایان با این فحش‌ها و اهانت‌ها، کجا را فتح کرده‌اند؟ البته این کلیپ آقای دانشمند، برای 20 سال پیش است. چند شب قبل هم ایشان با آقازاده آقای کافی (ره) در منزل ما بودند و ایشان گفت:

من به این نتیجه رسیده‌ام که روش گذشته‌ام کاملا اشتباه بود و الان هم هر کجا منبر می‌روم، می‌گویم اشتباه کرده‌ام.

ولی وهابی‌ها، امروز همان کلیپ یک دقیقه‌ای ایشان را در ماهواره‌ها و سایت‌ها و موبایل‌ها منتشر می‌کنند. حتی چند روز قبل در شبکه ماهواره‌ای رنگارنگ، آقای ملازاده که یکی از وهابی‌های شاخ‌دار ضد شیعی است، یک کلیپ درست کرده که یک دقیقه‌اش از آقای دانشمند است که فحش و ناسزا به اهل‌سنت می‌گوید و یک دقیقه‌اش از بنده است که می‌گویم اهانت به اهل‌سنت را گناه نابخشودنی و خیانت به شیعه می‌دانیم و اهل‌سنت برادران ما هستند. بعد هم می‌گوید: ای مردم! ببینید که علمای شیعه با هم اختلاف دارند. ببینید از چه روشی استفاده می‌کنند! لذا امیر المومنین(علیه السلام) می‌فرماید:

و لا تتکلموا بالفحش، فإنه لا یلیق بنا و لا بشیعتنا.

هم‌چنین روایتی را مرحوم شیخ صدوق (ره) در کتاب اعتقادات خود آورده و می‌گوید:

و قیل للصادق (علیه السلام): یا ابن رسول الله! إنا نرى فی المسجد رجلا یعلن بسب أعدائکم و ـ یسبّهم و ـ یسمیهم. فقال: ما له؟ لعنه الله! یعرض بنا! و قال الله تعالى: وَ لَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ (سوره انعام/آیه108)

به امام صادق (علیه السلام) گفتند: یا بن رسول الله! یکی از دوستان شما در مسجد نشسته و دشمنان شما را سبّ و لعن می‌کند و نام آنها را ذکر می‌کند. حضرت فرمود: او را چه شده است؟ خداوند او را لعنت کند! با این کارش، متعرض ما شده است. خداوند در قرآن می‌فرماید: ... .

الإعتقادات فی دین الإمامیة، الشیخ الصدوق، ص107 ـ بحار الأنوار للعلامة المجلسی، ج71، ص217 ـ التفسیر الصافی للفیض الکاشانی ، ج2، ص148

یعنی اگر به مقدسات و ائمه و بزرگان آنها فحش بدهیم، شما را فحش نمی‌دهند، بلکه ائمه شما را که ما هستیم، فحش می‌دهند.

ادامه رابخوانید...

 


91/3/17::: 8:54 ص
نظر()